غزلیات سعدی (13 ) : اندازه بیرون تشنه​ام ساقی بیار آن آب را
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
بازدید : 445
نویسنده : پرویز طهماسبی
ز اندازه بیرون تشنه​ام ساقی بیار آن آب را من نیز چشم از خواب خوش بر می​نکردم پیش از این هر پارسا را کان صنم در پیش مسجد بگذرد من صید وحشی نیستم دربند جان خویشتن مقدار یار همنفس چون من نداند هیچ کس وقتی درآیی تا میان دستی و پایی می​زدم امروز حالی غرقه​ام تا با کناری اوفتم گر بی​وفایی کردمی یرغو بقا آن بردمی فریاد می​دارد رقیب از دست مشتاقان او سعدی چو جورش می​بری نزدیک او دیگر مرو                  
اول مرا سیراب کن وان گه بده اصحاب را روز فراق دوستان شب خوش بگفتم خواب را چشمش بر ابرو افکند باطل کند محراب را گر وی به تیرم می​زند استاده​ام نشاب را ماهی که بر خشک اوفتد قیمت بداند آب را اکنون همان پنداشتم دریای بی پایاب را آن گه حکایت گویمت درد دل غرقاب را کان کافر اعدا می​کشد وین سنگ دل احباب را آواز مطرب در سرا زحمت بود بواب را ای بی بصر من می​روم او می​کشد قلاب را



:: موضوعات مرتبط: سعدی , ,
:: برچسب‌ها: سعدی , غزلیات , شعر و ادب , شعرا , ایرانی , ,



مطالب مرتبط با این پست
.



می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: